تشکل ­ها و کانون ­ها، ضرورت اجتناب ­ناپذیر امروز حمل ­و نقل کشور

به گزارش کامیون نیوز – در کشورهای توسعه یافته، انواع تشکل­ های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، هرکدام به سهم خود نقش مؤثری در توسعه­ همه جانبه­ کشور ایفا می­ کنند.

  • از یک سو، خواسته ­های منطقی اعضای خود را تدوین و به مدیران اجرایی انتقال می ­دهند.
  • از سوی دیگر، اطلاعات لازم را جمع­ آوری و در اختیار اعضا قرار داده، تا اعضا با آگاهی کافی ادامه مسیر دهند.

اما متاسفانه در کشور ما به لحاظ نبود تشکل­ های کارا و اثر بخش، اغلب قوانین و مقرات در پشت درهای بسته و بدون توجه به نظرات تشکل ­ها تدوین می ­شود. لذا‌؛ مهم­ترین اقدام و اولویت اصلی، وجود تشکل­ های صنفی و تخصصی موثر و فراگیر در کشور است تا بتوان با ایجاد کارگروه های مختلف برای بحث، بررسی و تدوین مقررات مناسب، شرایط مطلوبی را برای انجام فعالیت ­ها فراهم آورد. کارگروه ­هایی نظیر؛ تشکل­ ها (سازمان­ های مردم نهاد)، توسعه، توقعات و انتظارات ( خواسته ­ها )، تعامل، تکامل، آموزش، سازماندهی، ظرفیت سازی، هدایت و برنامه ریزی، اطلاع رسانی، حمایت، مطلوبیت، ارتقای جایگاه و‌…‌.

نگارنده طی سه و نیم دهه فعالیت مرتبط و دو دهه بررسی و مطالعات کتابخانه ­ای و میدانی، به ضرورت ­های بسیار مهم پرداختن به این موضوع پی برده است. لیکن‌؛ کسانی که در مقام تصمیم ­سازی و یا تصمیم­ گیری هستند، به دلایل مختلف که از حوصله­ این یادداشت بیرون است، به آن نپرداخته ­اند. در طی این مدت کرارا سوالات و ابهاماتی مطرح شد که بهتر است ورود به بحث با پرسش و پاسخ ­هایی که در این خصوص مطرح شده، آغاز شود.

پرسش اصلی این است‌؛ گاهی سوال می­ کنند شما به دنبال چه چیزی می­ گردید ؟ در پاسخ باید گفت‌؛ موارد زیر حلقه ­های گم شده­ این مسیر و نیاز اساسی طرح سوال یاد شده است؛

  1. شناسایی ظرفیت ­های بلا استفاده و یا کم بازده جامعه صنفی
  2. شناخت موانع و مشکلات بر سر راه تشکل ­ها و رفع مشکلات مرتبط
  3. زمینه­ سازی برای استعداد یابی، خود باوری، توسعه­ فعالیت و مشارکت فراگیر تشکل­ های صنفی

پرسش دیگر این­که، چگونه می ­توان به این اهداف و برنامه­ ها دست یافت؟ بدیهی است که با درک و فهم عمیق این نیاز در بخش خصوصی، ساختار مناسب و تشکیل کارگروه ­های مورد اشاره و فعال ­سازی این تشکل ­ها، می توان نقش تعیین کننده ­ای در این عرصه ایفا کرد‌.

همچنین می­ پرسند؛ این تشکیلات به چه کاری می ­آید؟ چقدر طول می­ کشد، به درد چه کسانی و چه چیزی می خورد؟ می ­خواهید به کجا برسید ؟ هزینه و بودجه اش از کجا تامین می ­شود؟  چه کسانی حمایت می ­کنند؟ شما چه مسئولیتی در قبال آن ­ها دارید ؟ وضع موجود چگونه و تا چه اندازه قابل اصلاح ، تکمیل و یا پذیرش تغییرات است ؟ و سوالاتی از این قبیل‌.

قدر مسلم این که‌؛ در شرایط موجود، رابطه این تشکل­ ها با دولت، از یک دستگاه دولتی به دستگاهی دیگر، متفاوت و نسبتاً سلیقه ­ای است. این در حالی است که تشکل­ ها به شرط حفظ استقلال خود، خواستار همکاری با دولت هستند. ضمناً تشکل­ ها رابطه مطلوب را در همکاری و اعتماد دو طرفه، تقاهم متقابل و شفاف با گفتگوهای منطقی و غیر ابزاری نگاه کردن به ایشان و سایر موارد مشابه می­ دانند. مطابق الگوهای نوین کشورهای پیشرفته و در حال توسعه، امروزه اغلب مسئولان و کارشناسان خبره به این باور رسیده­ اند که تشکل­ ها می­ توانند تاثیرات شگرفی در فرایند تحولات و گرایش افکار عمومی و حتی نقش آفرینی دولت ­ها ایفا کنند. اما به دلیل تغییر و تحولات وقت و بی ­وقت مدیران تراز اول، آن یکپارچگی و همت والایی که ضرورت اعمال این تحولات است، در دولتمردان مشاهده نمی ­شود. البته تشکل ­ها زمانی موثرتر خواهند بود که پوشش وسیع و کمیت بزرگی از جامعه و تشکل­ ها باشند و با افزایش توانمندی­ های تخصصی بتوانند خدمات مفیدی را ارائه کنند. به ­خصوص این که دقت در انجام امور و پایگاه مردمی نیز داشته باشند.

به­ نظر می ­رسد این تشکل­ ها با کمبودها و مشکلاتی رو به ­رو هستند که برای ایفای نقش واقعی خود، ضرورت دارد این موانع از سر راه ایشان برداشته شود؛

  1. چون از حمایت­ های دولتی برخوردار نیستند، عمدتا گرفتار ضعف امکانات و بنیه­ مالی هستند. نتیجه این که‌؛ هرگز نتوانسته ­اند برنامه ­های خود را به خوبی و فراغ بال و آسودگی خیال دنبال کنند.
  2. به رسمیت نشناختن تشکل ­ها از سوی دولت، یکی دیگر از کمبودها و مشکلات سر راه آنان است. برخلاف عرف بین­ المللی، وظیفه­ ذاتی و قوانین مصوب داخلی، عموما دولت­ ها ، نهادهای مستقل را مزاحم سیاست­ های خود می ­دانند. لذا‌؛ آن­ها را ضعیف نگه می­ دارند و با آنان همکاری لازم را ندارند و گاهی نیز از ارائه­ هرگونه کمک خودداری می­کنند.
  3. جدا از مشکلاتی که دولت و جامعه بر این تشکل­ ها تحمیل می­ کنند، برخی مشکلات درونی مانع رشد و پیشرفت آن­ هاست. رقابت ناسالم و خودخواهی، آن­ ها را ناکارآمد می ­کند و اعتبار تشکل­ ها را در میان افکار عمومی کاهش داده و میزان همکاری اعضا و مردم با آنان را کم می ­کند.
  4. گم کردن اهداف، از مشکلات دیگر تشکل ­هاست. گرفتاری در مسائل حاشیه ­ای و افتادن در دام روزمرگی، بعضا تشکل­ ها را به پاتوقی برای دید و بازدیدهای بی ­هدف تبدیل کرده که نه برای اعضا مفید فایده است و نه برای جامعه و مردم. کم ­کم برخی از این تشکل ­ها به مجموعه ­ای از اعضای بی ­انگیزه و مکانی برای اتلاف وقت تبدیل شده است.
  5. به دلیل درگیر نشدن با مشکلات و معضلات روز جامعه و حوزه تخصصی خویش، اغلب تشکل ­ها برای مقابله با کجی­ ها و ناراستی ­ها، از تجربه بالایی برخوردار نیستند. ضعف آموزش، ضعف ارتباطات و نو پا بودن، بزرگ­ ترین دلایل این معضل است. لاجرم تشکل ­ها برای تحقق اهداف، نیازمند صرف انرژی و هزینه­ بالاتر از استانداردهای معمول دنیا هستند و همین باعث انحراف از اهداف، درگیری ­های داخلی، کاهش اعتبار عمومی و احیانا فروپاشی می ­شود.
  6. به دلیل نو پا بودن، بسیاری از تشکل ­ها برای عموم جامعه صنفی و حتی اعضا ناشناخته مانده ­اند. فلسفه­ وجودی تشکل ها، اهداف و اهمیت شان ناشناخته و مجهول است. مردم اطلاعات زیادی در مورد تشکل­ ها ندارند و میزان مفید بودن آن­ ها را نمی­ دانند. در نتیجه‌؛ ارتباط با مردم کمرنگ شده و از حمایت­ های  مادی و معنوی مردم برخوردار نیستند‌. در نتیجه؛ نمی­ توانند در راستای نیازهای جامعه و آن طور که لازم است، به مردم ارائه خدمت کنند و جامعه صنفی هم نمی ­توانند به­ سادگی از این فرصت امتیاز بگیرند‌. به همین دلیل، حمل ­و نقل به ­طور دائم آبستن ایجاد هر نوع مشکل برای مردم است.
  7. ضعف آموزش نیز دردسر دیگری برای تشکل­ هاست. آموزش مناسب برای اکثر موسسین و اعضای تشکل­ ها داده نشده است. تشکل­ ها تنها یک مجوز اخذ کرده و سپس رها شده­ اند. لذا‌؛ اعضا و خود تشکل­ ها نمی­ دانند اهمیت کار آنان در چیست و چگونه باید فعالیت کنند. حدود اختیارات و وظایف قانونی آن­ ها چیست ؟ و‌… !

این سردرگمی موجب دلسردی اعضا و اتلاف وقت و انرژی و در نهایت بی­ اعتباری آنان می­ شود.

  1. عموما تشکل­ ها از ضعف ارتباطات رنج می­ برند. آن­ ها غالبا ارتباطات کمرنگی با یکدیگر و نیز با مراکز اطلاعاتی و پژوهشی دارند‌. به همین دلیل کارآیی و توانمندی ­های آنان به شدت کاهش می­ یابد و داشته های علمی ایشان کهنه و ناکارآمد می­ شود.
  2. ما هنوز روحیه­ کار جمعی و مشورت پذیری را به دست نیاورده­ ایم. فرهنگ تکثرپذیری و روحیه تحمل مخالف برایمان جا نیفتاده و تشکل ­ها از این بابت مشکلات فراوانی دارند. به عبارتی، روحیه­ خود محوری و خود برتر بینی بر تصمیمات شورایی غالب و ظرفیت مخالف پذیری نیز کم و تشکل­ ها را دچار اختلاف های مخرب و بیهوده می­ کند.
  3. ضعف خلاقیت و نوآوری: بعد از مدتی فعالیت اغلب تشکل ­ها در مسائل روزمره گرفتار شده و بدون بهره وری به یک تشکیلات خنثی و بدون برنامه تبدیل می­ شوند. رویارویی با مشکلات و ارائه راه حل برای غلبه بر آن، نیازمند فکر خلاق و نوگرا است.
  4. وابسته شدن به دولت: وابستگی به دولت، استقلال آن­ ها را از بین می ­برد. انگیزه ­های مالی، حس قدرت طلبی یا ملاحظات سیاسی، سبب وابستگی به دولت می­ شود و اکثر تشکل ­ها گرفتار آنند.
  5. یکی دیگر از مشکلات و ضعف­ های تشکل­ ها، تعدد مراکز صدور مجوز فعالیت است که موجب سردرگمی و مبهم بودن حدود و اختیارات تشکل ­ها شده و می ­شود. هر مرجع برای آن دسته از تشکل هایی که خود مجوز داده، احترام قائل است و فقط آن­ها را به رسمیت می­ شناسد و این عیب بزرگی است که همه را گرفتار کرده است.

چه باید کرد و چگونه اصلاح کنیم؟

با توجه به ضعف ­های مورد اشاره و مشکلات دیگری نظیر‌؛ نبود توان مالی، حضور نداشتن در سیاست­ گذاری­ ها، نبود آگاهی کافی نسبت به اهداف، خود بزرگ­ بینی دولت­ مردان و مداخله­ دولت در امور تشکل­ ها، قوانین غیر شفاف، بعضا نگاه ­های امنیتی، نقص قوانین و مقررات و ضعف در اجرای آن­ ها، بروکراسی اداری، تنگ نظری، کم­ تجربگی، فقدان استراتژی مشخص، تفکر هدایتی دولت به جای حمایتی، رابطه­ مرید و مرادی با دولت، هراس از تشکل­ ها به عنوان بخش مزاحم، نداشتن آشنایی کافی تشکل­ ها با قوانین و مقررات، بی اعتمادی و سوء ظن نسبت به هم، وجود قوانین و مقررات دست و پا گیر، رابطه ­های سلیقه ­ای، فرمایشی، آمرانه و تحکم ­آمیز، تمرکز عمده تشکل­ ها درکلان شهرها، ضعف بهره­ گیری از متخصصان و کارشناسان، نبود منابع مالی، فنی و حمایتی از سوی دولت، نبود اعتقاد مدیران دولتی به فعالیت تشکل­ ها، نبود شفافیت قوانین و مقررات در خصوص نظارت بر تشکل ها، تازه کار بودن اغلب تشکل­ ها و‌…، لازم است به باز طراحی تشکیلات، شرح وظایف و اختیارات، جمع ­آوری اطلاعات، تامین چگونگی منابع، اعتبارات و هزینه ها، ایجاد انگیزه برای پذیرش مسئولیت ­ها، آموزش و سازماندهی نیروها، دسته ­بندی مشکلات، توقعات و انتظارات، دفاع از حقوق قانونی تشکل ­ها، تدوین و تنظیم آئین ­نامه ­ها و دستورالعمل­ های اجرایی هماهنگ برای تشکل ­ها، برگزاری همایش ­ها و نشست ­های فنی و تخصصی و تهیه­ برنامه های مورد نیاز برای تقویت و توسعه­ کمی و کیفی تشکل­ ها و نیز توانمند سازی آن ­ها در مرحله­ اول و ایجاد خدمات رفاهی و باشگاه بزرگ برای آن­ ها پرداخت.

ادامه دارد‌…

مطالب بیشتر

مطالب بیشتر

+ There are no comments

Add yours